۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه

لیستی از پراکسی‌های جدید،برای ۱۶ آذر

یه کمک کوچیک برای دوستان داخل ایران.مرگ بر دیکتاتور

passme.in
gate2way.com
opaj.info
slapadmin.com
shitzo.info
tubesurf.info
imgone.info
gproxy.info
woan.info
tryname.info

۱۳۸۸ آبان ۱, جمعه

آهای بسیجی‌ ها، آهای فارس نیوز، آهای حرومی ها

دیگه دست رو شیخ بلند می‌کنید؟ جرات میدین به خودتون ، این اجازرو میدین که کفش پرتاب کنید؟

نمیترسید، نه؟ از خشم این مردم، از روز گاری که منتظر تون هست هراس ندارین؟

پس منتظر پاسخ ما باشید.میبینم اون روزی رو که دنبال سوراخ موش میگردید.خیلی‌ سعی‌ کردید که خودتون رو تو دلم مردم جا بدید.۳۰ سال.ولی‌ نشد.

اما در عوض دیدید در عرض چند ماه شیخ و آقای موسوی چطور خودشون رو جا کردند تو دل این مردم؟

پس بترسید. بترسید که صبر ما هم حدی داره.

۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

خدا پاشو...

پاشو ببین با جوون‌هات چی‌ کار میکنند.پاشو ببین چه آسون داران اعدامشون میکنند.

پاشو ببین چه جوری دارن کشور آبا و اجدادی مارو به اسم دین و اسلام غارت میکنند.

پاشو ببین چه جوری بی‌ فرهنگی‌ و کوته فکری رو به سر سفره‌های مردم آوردند که به مرگ یک جوون ۲۰ ساله راضی‌ میشند و میگن "الان وجدانم راحت شد."

پاشو ببین چه آسون به مردم انگ بی‌ دینی و منافق و اشوبگر میزند. به مردمی که چیزی به جز آزادی، که اولین و کوچک‌ترین هر انسانی‌ هست چیز دیگه‌ای نمیخواند.

پاشو ببین چه جوری به خاطر قدرت حاضر هستند هر امتیازی رو به بیگانگان بدهند.خاک و دریا و منابع مملکت.همون چیز هایی که ۸ سال براشون جنگیدیم.

مگه نمیگن اون بالا یه خدایی هست؟مگه نمیگن خدا ظلم رو می‌بینه.مگه نمیگن خدا داد رسه.مگه نمیگن خدا با مظلوم مهربونه.پس چی‌ شد؟

چرا کاری نمیکنی‌؟ چرا به داد مردم نمیرسی؟ چرا جلوی ظلم رو نمیگیری؟ چرا جواب ظالم رو نمیدی؟خسته شدیم از بس خدا خدا کردیم.

این مردم دیگه راه خودشون رو پیدا کردند.میدونند چی‌ میخوان.میخوان بعد از ۳۰ سال طعم آزادی رو بچشند.فقط نگذار نا امید بشن.پاشو کمکشون کن.همین.

۱۳۸۸ مهر ۱۳, دوشنبه

بخش‌نامه با طعم ویــاگرا

دیروز بخشنامه‌ای‌ به بوتیک‌ها ارسال شد با این مضمون: «نمایش عمومی کروات و پاپیون ممنوع است. مانکن‌ها باید بدون سر باشند و برجستگی‌های بدنشان معلوم نباشد و...» خوب بود اما نه کامل. نکات تکمیلی در زیر می‌آید:
بخش‌نامه به میوه‌فروشی‌ها:
نمایش عمومی هویج و بادمجان ممنوع است
خیار تنها با ارائه‌ی سند ازدواج و پس از استعلام فروخته شود
خیره شدن به هلو ممنوع است
بخش‌نامه به قنادی‌ها:
فروش «Donut»*
به هر شکلی ممنوع است
بخش‌نامه به لوله‌کشی‌ها:
لوله‌کشی ممنوع است
بخش‌نامه به دوچرخه‌سازی‌ها:
باد کردن لاستیک با تلمبه ممنوع است
بخش‌نامه به راه آهن:
ورود و خروج قطار به تونل ممنوع است
تبصره: در صورت لزوم، قطار فقط تا انتهای واگن اول به تونل وارد شود
بخش‌نامه به فرودگاه‌ها:
در لحظه‌ی Take Off نباید نوک هواپیما بلند شود
بخش‌نامه به زنــدان‌ها:
تــجـا‌و‌ز بلامانع است

۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

یه چند وقتیه همه تو بالاترین شدن کلانتر

نمیدونم شما هم این احساس رو دارید یا نه؟ همه به هم منفی‌ میدند.

من نمیگم منفی‌ ندیم ولی‌ به نظر من میتونیم اولش یه تذکر بدیم، اگه درست نشد بعد میتونیم منفی‌ بدیم.

همون اول کار منفی‌ بارون کردن کار درستی‌ به نظر نمیاد.به طرف اصلا مجال نمیدیم که اشتباهشو درست کنه.

از قدیم گفتند در رو آروم ببندی بسته می‌شه نه محکم.

۱۳۸۸ مهر ۳, جمعه

یک پیشنهاد: احمدی‌نژاد در برنامهٔ larry king live امشب

دوستان، امشب ساعت ۹ به وقت آمریکا، ا.ن قرار با larry king, گزارشگر معروف cnn مصاحبه کنه.

اگه برین به لینک زیرمیتونید به larry king ایمیل بزنید و سئوال‌های خودتون رو از ا.ن بپرسید. به نظر من ما همه میتونیم این جمله رو میل کنیم که:ahmadinejad is not our president ,so we don't have any question.

با این کار وقتی‌ تعداد ایمیل‌ها زیاد شد مجبور میشن که بیان و بگن. مطمئن باشید که larry king این کارو می‌کنه.اگه موافق هستید بجنبید. من که اولیش هستم.میتونیم با این کار آبروشو بیشتر ببریم.

اینم لینک: http://www.cnn.com/feedback/forms/form5.lkl.html

۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

هیتلر شرف داشت به اینها


همه اقای حجاریان رو دیدند؟ حالا هی‌ بگید فحش ندید، حالا بگید باید در مقابل اینها با ادب بود.حالا بگید جنبش سبز با انقلاب ۵۷ فرق داره. اقا جان، اینهارو باید گذشت دم دیوار سوراخ کرد. اینها از هر ظالمی که بگید ظالم تر هستند.به خدا هیتلر شرف داشت به اینها.دلتون به حال حجاریان سوخت؟ نه، نسوزه.اون مرد بود و یک عمر مبارزه کرده.الان هم همه میدونند که چه خبره. تنها راه چاره ، نامید نشدن و مبارزه کردنه.دست از سر رفسنجانی و حسن خمینی هم باید کشید.اون‌ها هیچ موقع عمامه کنار نمیگذارن بیان کت شلوار بپوشند.اون‌ها جز از همین نظام هستند.نباید فریب خورد.دلم خونه.رفتم یه سیگار بکشم!

۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه

یک سوال خیلی‌ اساسی

اگر آقای موسوی اومد شد رئیس جمهور ولی‌ خواست راه خمینی رو ادامه بده، تکلیف چی‌ می‌شه؟چون فکر کنم مردم اول دنبال رایشون بودند ولی‌ بعدش کلّ نظام رو زیر سوال بردند.به هر حال همه میدونند که آقایان کروبی و موسوی هم جز نظام هستند.

۱۳۸۸ شهریور ۲۶, پنجشنبه

و حالا روز قدس


روزی که شاید خیلی‌‌ها منتظرش بودند.روزیی که شاید قراره تکلیف خیلی‌ چیز‌ها روشن بشه.

روزی که همه میان تا کنار هم قرار بگیرند.پیر و جوون، زن و مرد، دختر و پسر.

روزی که قراره از هیچی‌ نترسیم.

روزی که میخوایم سرشون داد بزنیم و عقده‌های ۳۰ سالمون رو سرشون خالی‌ کنیم.

روزی که میخوایم ادبشون کنیم.

روزی که میخوایم تکلیف خودمون رو با آینده مون مشخص کنیم

روزی که دیگه نمیتونیم از دستش بدیم....

۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

دعای روز بیست و ششم ماه رمضان


خدایا، در روز قدس، بالاترین ما را از هرگونه خواب خرگوشی رفتن و یا هرگونه ایرادات معمول server مصون بدار.فقط یه همین روز رو با ما مدارا کن.بدان که ملت بیدار است و آگاه!

۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه

بازم بالاترین و هنگ کردنش

نمیدونم چی‌ بگم به خدا، ولی‌ این راهش نیست آقای بالاترین.

اولش واسه ۲۰ ۰دقیقه که error میدادی بعدش موضوع دستگیری آقای کروبی از لیست موضوعات داغ حذف شد.

میتونید یه توضیح کوچیک بدید یا اینم کار دشمنه؟

افشای نقش یک فرمانده سابق ناجا در شکنجه بازداشت شدگان



مسعود صدر الاسلام، چهره پشت پرده کهریزک

یک ماه پیش، در گفت‌وگو با یک نماینده مجلس از نقش حسین فدایی در بازداشتگاه کهریزک پرده برداشتیم و پس از آن هم از قول برخی بازداشت‌شدگان، به حضور مستقیم سردار رادان در شکنجه‌ها اشاره کردیم. اکنون موضوعی را که «موج سبز آزادی» در همان زمان مطلع شده بود، اما منتشر نشده بود تا در این مدت اطلاعات درباره آن بررسی و تکمیل شود، منتشر می‌کنیم. این موضوع چیزی نیست جز نقش مهم و کلیدی سردار مسعود صدرالاسلام در شکنجه‌گاه کهریزک.

ماه گذشته، پس از انتشار خبر شهادت محسن روح‌الامینی و به سبب انتساب او به خانواده یکی از نزدیکان نظام، پرونده‌ای باز شد که اگر همه ابعاد آن بررسی شود، پای بسیاری از عوامل رده بالای امنیتی، نظامی و انتظامی جمهوری اسلامی گیر به میان می‌آید.

فجایع روی داده در بازداشتگاه کهریزک به قدری رسوا و مفتضح است که چندی پیش آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، هم از واژه «جنایت‌ها» در توصیف آن استفاده کرد. اما به نظر می‌رسد حتی رهبری هم مایل نباشد همه ابعاد این پرونده گشوده شود. شاید از همین روست که تاکنون چند بار از برکناری یک مقام مسئول ولی نه چندان بانفوذ، توبیخ چند گروهبان رده چندم و یا تشکیل پرونده برای تعدادی از افسران و درجه‌داران ناجا سخن به میان آمده است، اما هیچ صحبتی از عوامل اصلی و چهره‌های پشت پرده این فجایع و جنایات نشده است.

تاکنون به درستی نام سردار رادان و حسین فدایی به عنوان عوامل مؤثر دخیل در جنایت‌های کهریزک مطرح بوده است، اما آنچه در ادامه می‌خوانید، یکی از مستندترین گزارش‌های موجود درباره هویت اصلی‌ترین چهره پنهان مرتبط با جنایت‌های کهریزک است که نقشی بی‌بدیل در تبدیل بازداشتگاه کهریزک به یک شکنجه‌گاه داشته است. او کسی نیست جز: مسعود صدر الاسلام.

درباره کمپ کهریزک

صدها شهروند بازداشت شده در جریان اعتراضات اخیر مردم تهران به کودتای انتخاباتی 22 خرداد، در کمپ کهریزک به صورت روزمره تحت بدرفتاری و شکنجه قرار داشتند. لااقل سه از آنها کشته شده‌اند و دهها نفر نیز مصدوم و مجروح از این بازداشتگاه خارج شده‌اند.

کمپ غیرقانونی کهریزک، واقع در شهرسنگ از توابع شهرری استان تهران، که حدود هشت سال قبل در عملیات موسوم به "جزیره" مربوط به پاکسازی منطقه خاک سفید تهران برای اولین بار مورد بهره‌برداری قرار گرفت، با توسعه و ساخت و ساز به محلی برای نگهداری بازداشت‌شدگان طرح موسوم به امنیت اجتماعی تبدیل شد.

این کمپ غیرقانونی که روند ساخت و سازها در آن به خصوص از دو سال پیش شدت گرفته است، با شروع اعتراضات اجتماعی گسترده در تهران پس از اعلام نتایج تقلبی انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، به محلی برای نگهداری و شکنجه بازداشت‌شدگان عمدتا جوان و ناشناس تبدیل شد.

هزاران نفری که در درگیری‌های خیابانی تابستان 1388 در تهران بازداشت شدند، بسته به ارگان بازداشت کننده، در اماکن مختلفی اعم از بندهای مختلف زندان اوین تا بازداشتگاه‌های بسیج محلات و اماکن دیگر توزیع شدند. یکی از مهمترین اماکن که تعداد قابل توجهی از بازداشت‌شدگان را در خود جای داد، کمپ غیرقانونی کهریزک بود که به دلیل عدم شناخت رسانه‌ها و افکار عمومی، از دیده بانی جامعه پنهان مانده بود و به همین سبب بهترین فضا را برای شکنجه‌گران فراهم کرد تا از این فرصت و فضا برای یکه‌تازی و انتقام‌گیری از جوانان سبزپوش بهره‌گیری کنند.

بنابر گزارشات دریافتی از تنی از زندانیان این کمپ که اخبراً به زندان قزل حصار منتقل شده اند. در محدوده یک سالن، 8 اتاق، 2 سالن قرنطینه، 4 سوله فلزی، جمعیتی در حدود 920 نفر که دو سوله فلزی آن به خانمهای بازداشت شده تعلق گرفته است، (گنجایش این دوسوله در حدود 200 نفر است) نگهداری می شدند.

آن‌طور که شاهدان عینی عنوان می‌کنند، همچون زمان طرح موسوم به ارتقای امنیت اجتماعی، بازداشت شدگان در این مکان در بدو ورود مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند. آنها گفته‌اند: فضای اختصاصی به هر فرد کمتر از یک متر مربع است، تغذیه در هر روز شامل دو وعده جیره می‌شود و سیب زمینی به عنوان غذای اصلی در این مکان توزیع می‌شده است.

بر اساس گزارش‌های به دست آمده از تحقیقات میدانی و اظهارات شاهدان، نیروهای پلیس امنیت به صورت منظم و هر روزه تحت عنوان "جیره کتک" با یورش به اتاق‌ها و یا به صف کردن بازداشت شدگان در محوطه محصور به سیم خاردار این مکان، اقدام به ضرب و شتم شهروندان زندانی می‌کنند. در این مکان طی دو سال اخیر دست کم 14 زندانی بر اثر خشونت بی‌حد و حصر نیروهای نظامی یا عدم رسیدگی پزشکی، جان خود را از دست داده‌اند. همچنین گزارش شده است که نیروهای امنیتی مستقر در این مکان، به صورت گروهی به بازجویی و فیلمبرداری از شهروندان محبوس در این مکان می‌پردازند.

خبر کشته شدن محسن روح الامینی، فرزند دکتر روح الامینی ریاست انستیتو پاستور ایران و از اعضای شاخص ستاد محسن رضایی در انتخابات دهم، پرده از جنایات انجام گرفته در کمپ کهریزک برداشت تا اینکه به دستور رهبری، این بازداشتگاه به دلیل عدم رعایت اصول اولیه بسته شد؛ هرچند پس از اعلام خبر تعطیلی آن نیز همچنان شایعاتی مبنی بر دایر بودن این بازداشتگاه در افکار عمومی وجود داشت.

در فضای محدود خبری، نام‌هایی در خصوص فرماندهان و مسئولان کمپ مذکور مطرح شد. ابتدا از محمدباقر ذوالقدر، جانشین فرمانده کل سپاه و اولین معاون امنیتی انتظامی وزارت کشور در دوران احمدی‌نژاد، به عنوان یکی از افراد مؤثر در جنایات کهریزک نام برده شد. چندی بعد و بر اساس گفته‌های بازداشت‌شدگانی که در کهریزک بودند و آزاد شدند، اسامی شماری از شکنجه‌گران از جمله احمدرضا رادان (جانشین فرمانده نیروی انتظامی)، عامریان (عامری) معاون رادان، کشمیری (از دستیاران رادان)، حقی فرمانده گارد، کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک، سروان زندی معاون اردوگاه کهریزک، سید موسوی که نام او به عنوان قاتل محسن روح الامینی مطرح شده است و سید حسینی، افسر نگهبان زندان کهریزک، مطرح شد. همچنین چندی قبل یک نماینده اصولگرای مجلس در گفت‌وگو با «موج سبز آزادی» از نقشی که بعد از انتخابات به «حسین فدایی» محول شد و او نیز در جایگاه یکی از مسئولان کهریزک نشاند، سخن گفت.
اما جدیدترین بررسی‌ها، نشان می دهد که اصلی‌ترین مسئول پشت پرده این بازداشتگاه و بخشی از سرکوب‌های خیابانی، «مسعود صدر الاسلام» معاون اسبق اطلاعات نیروی انتظامی است که از طریق منصوری، مسئول دفترش در اطلاعات ناجا که معاونت بازداشتگاه را بر عهده داشته است، کهریزک را به یک شکنجه‌گاه رسمی تبدیل کرده است.

مسعود صدر الاسلام کیست؟

سردار مهندس "طه طاهری" با نام‌های مستعار "مسعود صدرالاسلام" و یا "مسعود صالح " که عده ای از نزدیکانش او را "صدر" صدا می‌زنند، یکی از چهره‌های اصلی تشکیلات اطلاعات موازی در ایران است. وی برادر شهید طالب طاهری است که پس از ورود مجاهدین خلقه به فاز "عملیات مهندسی" در ابتدای دهه 60 توسط اعضای این فرقه ربوده شد وپس از تحمل وحشیانه‌ترین انواع شکنجه‌ها در یکی از خانه‌های تیمی به شهادت رسید. میزان سبعیت و وحشیگری شکنجه‌های اعمال شده بر روی این جوان 18 ساله به حدی بود که انتشار خبر شکنجه و تصویر جنازه او، تاثیر زیادی بر روی افکار عمومی ایران و جهان داشت و باعث منفور شدن منافقین در اذهان مردم شد.

برخی از افراد مطلع معتقدند مسعود صدرالاسلام در فعالیت‌های امنیتی و بازجویی‌های خود بیش از هر چیز به گرفتن انتقام برادرش فکر می‌کند. حال مهم نیست که او انتقام جنایت‌های فرقه رجوی را از شهرداران بی‌گناه بگیرد یا جوانان سبزپوشی که تنها جرمشان حمایت از میرحسین موسوی است.

طه طاهری از جمله اعضای سپاه پاسداران در ابتدای انقلاب بود که بعدها به نیروی انتظامی پیوست و در آنجا در پست مسئول اطلاعات نیروی انتظامی در زمان ریاست لطفیان و در فاجعه کوی دانشگاه خبرساز شد. چندی بعد، در دولت محمود احمدی‌نژاد، او با حکم محرابیان وزیر صنایع به عنوان مدیر عامل و ریاست هیات مدیره شرکت دخانیات ایران معرفی شد. بعد از مدتی، با بالاگرفتن بحث قاچاق سیگار، صدرالاسلام از این سمت برکنار شد و جالب است که این بار با حکم اسماعیل احمدی مقدم به جانشینی ستاد مبارزه با مواد مخدر منصوب شد. وی در حال حاضر ظاهرا در این پست حضور دارد، و البته هنوز شایعاتی مبنی بر دست داشتن وی در قاچاق سیگار خارجی و روابط او با شرکت فیلیپ موریس، نماینده سیگار مارلبرو، بر سر زبان‌ها هست.

صدرالاسلام در اوایل دهه 60 از بازجویان بند 209 زندان اوین - که در آن روزها در اختیار اطلاعات سپاه پاسداران بود - بوده است. شاید بسیاری از زندانیان آن روزگار، جوان لاغر اندامی را که با نامهای مستعار مسعود، صالح و یا مسعود صالح معرفی می‌شد، به یاد داشته باشند که در بازجویی‌ها خشونت بسیاری به کار می‌برد. دریا هنرمند از زندانیانی است که آن روزها را به خاطر می‌آورد و در خاطرات خود از وی نام برده است. (1)

نام مسعود صدر الاسلام بار دیگر در پرونده شهرداران بر سر زبان‌ها افتاد. در روزهای پس از دوم خرداد، محمد رضا نقدی با همکاری وی،که یکی از نیروهای امنیتی مورد اعتماد مقامات عالی‌رتبه کشور محسوب می‌شد، برخورد با غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران و شهرداران مناطق را به عنوان حامیان انتخاباتی خاتمی در دستور کار خود قرار دادند. کلیه معاونان شهرداری تهران و شهرداران مناطق با حکم محسنی اژه‌ای، رئیس وقت مجتمع قضایی کارکنان دولت، توسط حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی در محل کار خود بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند که بعدها مشخص شد بازداشتگاه غیرقانونی وصال نام دارد. چند روز بعد هم غلامحسین کرباسچی، شهردار وقت تهران، بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. (2)

پس از آن اما پرونده‌ای در قوه قضاییه طرح شد که حاکی از شکنجه و فشار بیش از حد بر شهرداران بازداشتی بود و مسعود صدرالاسلام و محمدرضا نقدی از سرشناس‌ترین متهمان این پرونده بودند. بالاخره دادگاه‌ها و بازداشت‌ها پایان گرفت و متهمان با فشار مطبوعات و فراکسیون کارگزاران در مجلس و پیگیری افکار عمومی، ضمن اقامه دعوا در دادسرای نظامی تهران، بالاخره توانستند محمدرضا نقدی را با توجه به فاحش بودن تخلفاتش در صدور احکام بی‌مورد بازداشت‌های موقت ، شکنجه و بازجویی‌های خلاف قانون، به سه ماه حبس محکوم کنند؛ که البته این حکم، به‌رغم قطعی شدنش، هرگز به اجرا در نیامد و در کمال ناباوری، چندی بعد محمدرضا نقدی با حکم آیت‌الله خامنه ای به عنوان «مشاور ارشد نظامی رهبر و فرمانده پشتیبانی ستاد فرماندهی کل قوا» منصوب شد.
در این میان گویا پرونده دیگری هم برای این دو دوست و همکار همیشگی تشکیل می‌شود که موضوع آن مظنونیت به مشارکت در قتل قاضی ( بازپرس ) اولیه پرونده کرباسچی است، که به طور مشکوکی ناگهان سکته کرده بود. گفته می‌شود که محمدرضا نقدی بر سر صدور احکام سفید امضای بازداشت و بازرسی از منازل و محل کار افراد و همچنین چگونگی حسابرسی با وی اختلاف داشته است که به همین منظور و برای حل اختلافات جلسه‌ای در منزل «محسنی اژه‌ای» با حضور او و محمدرضا نقدی و مسعود صدرالاسلام برگزار می‌شود و با صرف شام خاتمه می‌یابد، فردای آن روز وی دچار مسمومیت شدید می‌شود و به علت کاملا آشکاری ( آمپول هوا ) دچار ایست قلبی می‌شود و فوت می‌کند.

به دنبال فوت ایشان، کمیسیون امنیتی شورای عالی امنیت ملی با وجود اذعان به مشکوک بودن فوت قاضی، به دلیل دخیل بودن افرادی چون علی رازینی (ریاست وقت دادگستری استان تهران)، محسنی اژه‌ای (ریاست وقت مجتمع قضایی کارکنان دولت و از قضات دادگاه ویژه روحانیت)، محمد رضا نقدی و مسعود صدر الاسلام دستور بایکوت شدن پرونده را می‌دهد.

ارتباط با لباس شخصی‌ها

نام سردار مسعود صدرالاسلام بارها در گفتگوها و اعترافات اعضای بارز و شناسنامه‌دار لباس شخصی به چشم می‌خورد و حتی او را تشکیل دهنده تشکیلاتی جدید با نام نوپو می‌دانند. امیر فرشاد ابراهیمی، از اعضای سابق انصار حزب الله، در این باره می‌گوید:

"با آمدن محمد خاتمی تنش‌ها و درگیری‌ها بیشتر شد. نیروهای انتظامی هم در یک وضعیت منفعل قرار گرفته‌ بود و نمی دانست با این نیروها چه‌ بکند. از همین جا بود که‌ پایه‌ و اساس تشکیل نیروهای جدیدی به‌ نام "نوپو" بنابر دستور رهبری به‌ مسئول اطلاعات نیروی انتظامی که‌ در آن زمان سرتیپ مسعود صدر الاسلام بود، شکل گرفت. در نوپو که‌ اسم اختصاری آن - نیروهای ویژه‌ پاسدار ولایت - بود، بخشی از انصار حزب الله‌ به‌ شکل کاملا سازمانی و ارگانیک در اختیار نیروهای انتظامی قرار گرفته‌ و زیر نظر اطلاعات نیروی انتظامی کار می‌کردند. همین افراد هم بودند که‌ در حادثه‌ 18 تیر کوی دانشگاه حضور داشتند."

پس از واقعه کوی دانشگاه تهران و در پاییز 78 مسعود صدرالاسلام که در نقش افراد کلیدی کنترل اغتشاشات تهران حاضر شده بود، در جلسه‌ای محرمانه با عنوان همایش کوثر به عنوان میزبان حاضر شد که نوار این جلسه چندی بعد در فضای مجازی دست به دست شد. صدرالاسلام در این جلسه با لحن مغرورانه همیشگی خود، از روزنامه‌ها با عنوان دشمن یاد می‌کند، به سرکوب مردم در این دوران افتخار می‌کند و سعی در ارائه روش‌های علمی سرکوب برای همکارانش دارد.

حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی در دوران ریاست مسعود صدرالاسلام به پایگاهی برای فعالیت‌های خلاف قانون و به واقع شرارت‌های عده‌ای از لباس شخصی‌ها تبدیل شده بود و مهمترین پناهگاه این گروه به شمار می‌رفت. (3)

امیر فرشاد ابراهیمی که در سازماندهی ماجرای حمله به آقایان عبدالله نوری و مهاجرانی در نماز جمعه شرکت داشته است، می‌گوید بعد از آنکه به او خبر می‌دهند که از جانب مهاجرانی شناسایی شده و وزارت اطلاعات به دنبال اوست، به صدرالاسلام پناه برده و وی از آنها پذیرایی می‌کند. (4)

یا در مورد باند فاسدی که در پوشش حزب الله دست به دزدی می‌زده است، بعد از اینکه این گروه به صورت اتفاقی توسط مامورین نیروی انتظامی دستگیر می‌شوند، با وجود تیراندازی که بین پلیس و این افراد صورت می‌گیرد، با دستور مستقیم صدرالاسلام "دزدهای حزب‌اللهی" آزاد می‌شوند. (5)

امیر فرشاد ابراهیمی پس از آنکه نسبت به تخلفات رایج در فعالیت‌های انصار حزب الله معترض می‌شود، علیه این مجموعه به افشاگری می‌پردازد که بعد از آن از سوی عوامل صدرالاسلام دزدیده می‌شود و در منزلی تحت شکنجه و فشار قرار می‌گیرد تا به جاسوسی برای کشورهای غربی اعتراف کند. اما نهایتا در 29 اسفند 78 با پیگیری‌های سید محمد خاتمی آزاد می‌شود. او پس از آزادی هم از نقش سردار صدرالاسلام به عنوان یکی از افرادی که در بعضی بازجویی‌های وی حضور داشته و خواهان اقرار او به جاسوسی برای کشورهای خارجی و یا خط گیری از جبهه دوم خرداد بوده است، نام می‌برد. (6)

نقش پنهانی صدرالاسلام در قتل‌های زنجیره‌ای

پس از افشای جزئیات پرونده قتل‌های زنجیره‌ای سال 77 به دست ماموران خودسر وزارت اطلاعات، نام صدرالاسلام در اعترافات دو تن از عوامل قتل‌ها مشاهده می‌شود نفر اول پرونده - سعید امامی - در زمان بازداشت با خوردن داروی نظافت خودکشی می‌کند و نفر دوم پرونده، سید مصطفی موسوی معروف به مصطفی کاظمی است که ظاهرا در آن زمان قائم مقام معاونت امنیت وزارت اطلاعات بوده است.

موسوی دراعترافات خود، زمانی که از نقشه ترور هوشنگ گلشیری یاد می‌کند، از مسعود صدرالاسلام نام می‌برد داستان از این قرار است که صدر رابط لطفیان فرمانده ناجا با دری نجف‌آبادی، وزیر وقت اطلاعات، بوده و بعد از اطلاع از برنامه قتل‌ها، قول هرگونه همکاری را به موسوی می‌دهد، هم در جریان ترساندن گلشیری و هم در پیگیری ادامه حذف فیزیکی مخالفان در شهرستان‌ها، از جمله شیراز و گیلان. اما در نهایت به دلیل حساسیت‌هایی که در مطبوعات و وزارت اطلاعات ایجاد شد و با نگرانی وزیر از بالا گرفتن مساله، این قضیه از سوی موسوی پیگیری نمی‌شود تا اینکه ماجرای قتل‌ها به بازداشت موسوی و سپس سعید امامی ختم می‌شود. همین گفته‌ها در پرونده قتل‌ها در اعترافات مهرداد عالیخانی، صادق مهدوی نفر سوم پرونده و رییس اداره چپ نو وزارت اطلاعات با نام بردن از مسعود صالح تکرار می‌شود. (7)

* * *

طه طاهری که با نام‌های مستعار مسعود صدر الاسلام و مسعود صالح در سال‌های گذشته نقش ویژه‌ای در سازماندهی لباس شخصی‌ها و پیاده کردن نقشه حذف مخالفین بر عهده داشت، در فجایع صورت گرفته بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، به ویژه در رابطه با جنایات بازداشتگاه کهریزک، حضوری پر رنگ داشت. اکنون خبرگزاری‌ها در حالی از بازداشت و برخورد با برخی از مامورین خاطی کهریزک خبر می‌دهند که این برخوردها محدود عده‌ای عوامل زیردست می‌شود و ارشد آنها سرهنگ فلاح است.

بدین ترتیب برخوردها مشمول عده‌ای از زیردستان می‌شود که اگر هم در شکنجه‌ها دست داشته‌اند، در اجرای دستورات فرماندهان رده بالا بوده است. اما با آنکه رهبر نظام مدعی است نظام از جنایت‌های صورت گرفته گذشت نخواهد کرد، مسعود صدرالاسلام، حسین فدایی، احمدرضا رادان و دیگر سرداران مؤثر در شکنجه‌گاه کهریزک همچنان آزادانه به قانون‌شکنی‌های خود ادامه می‌دهند و کسی هم جلودار آنان نیست.

منبع: www.mowjcamp.org

فرق بین افغانستان و ایران

خاک بر سرتون که از افغانستان هم عقب هستید.اونجا تخم داشتند تائید کردند که تقلب شده، حامد کرزی اومد پائین. بعد شما بی‌ تخم و بی‌ خاصیت‌ها واسه ما‌ها شاخ و شونه می‌کشید؟

۱۳۸۸ شهریور ۱۹, پنجشنبه

پیغام قطع خط ایرانسل، واقعی‌ یا شایعه؟

دوستان از ایران میگن که پیغام قطع خط اومده رو ایرانسل ، از ساعت ۲۳ پنچشنبه تا روز شنبه.آیا این خبر صحت داره؟

اگه صحت داشته باشه قراره تو نماز جمع حرف‌های زده بشه.

۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

خامنه ای، دیگه گوزیدی


دارین با این کار‌ها خودتون رو به گا میدین.می‌خواین مردم رو فقط بترسونید.هیچ گهی نمیتونید بخورید.

از لغو مراسم‌ها گرفته تا دستگیریها.

ریدین به خودتون بد جور.تنها راه چاره هم اومدن مردم تو روز قدس هست. وضع از این هم براتون بدتر می‌شه.

۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه

پیام به آقای خامنه ای



از اون جایی که ایشون واسه همه چیز و همه کس راهنمایئ داره و به درد همه میرسه از جمله انتصاب رئیس جمهور و حالا انتخاب کابینه و ... می‌خواستم خواهش کنم واسه بواسیر بنده هم یه نسخه بنویسه شاید اونم درست شد!

امضا : محفوظ

۱۳۸۸ شهریور ۶, جمعه

همه چیز فراموش شد؟

نمیدونم چه زود همه چیز فراموش شد. ۶۰۰۰۰ نفر رفتن آزادی واسه یه فوتبال.

اگه همین تعداد با هم یکی‌ میشدن خیلی‌ کار‌ها میشد کرد.

۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

اگه این اسلامه، بهشت مال شما


به نظر شما خامنه‌ای الان به چی‌ فکر می‌کنه؟

به این که چطور می‌شه این مردم رو ساکت کرد؟ به این که عجب گهی خوردن و موندن توش؟

به این که چرا اصلا اینجوری شد و کجای کار اشتباه بود؟

به این که آیا احمدی‌نژاد ارزش این همه دردسر رو داشت؟

هر روز بد از روز گذشته چیزهای میشنوه که اصلا امکانش قبلا نبود.

به خدا خودشون موندن که چه جوری سر و ته این ماجرا رو سر هم بیارن.الان حالش از هرچی‌ احمدی نژاد هست شاید بهم بخوره.

ولی‌ دیگه دیر شد.خیلی‌ هم دیر شد.مردم الان می‌دونن چی‌ میگذره.درسته تو شهرستان‌ها اطلاع رسانی کمتر ولی‌ اونا هم فهمیدن.دیگه نمی‌شه مارو خر کنن.

اگه این اسلامه، بهشت مال شما.این مردم دیگه نه از جهنم میترسن نه از عذاب الهی.

میخوان تا آخرش برن.میخوان بهت نشون بدن که کور خوندی.این دفعه خیلی‌ فرق می‌کنه.خیلی‌...

۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

سعید حجاریان


حلقهٔ اشک همراه با نفرت تو چشم‌های آقای حجاریان.یک روزی جواب این هارو پس میدین.مطمئن باشید.

۱۳۸۸ شهریور ۲, دوشنبه

با باد کنک هوا کردن و دستبند سبز و علی‌ کریمی‌ و گیر دادن به نجف زاده...هیچی‌ درست نمی‌شه

چند روزی حالم از همه چی‌ به هم میخوره.

اولش از این بالاترین در پیتی، که واسه عضو شدنش ۲ سال صبر کردیم.ولی‌ الان پر شده از لینک‌های مسخره و تکراری و کس شعر.

اون روز‌های هم که لازمش داریم ، یا باز نمی‌شه، یا هنگ کرده، یا هر زهر مار دیگه.پر شده از twitter و tinypic!

از اون ور، دلم از این خون که جوون هارو به کشتن دادند، داران تو زندان اذیتشون میکنن، ولی‌ بعضی‌ از ما‌ها هنوز دنبال هنوز دنبال اینیم که دسبند سبز ببندیم و بریم تو خیابون!

یا دنبال اینیم که باد کنک هوا کنیم و بگیم ما هستیم. شروع کردیم به این که آیات الاه فلانی‌ فتوا داد که این‌ها باید بیان از مردم معذرت بخوان.

ببینید به چه وضعی افتادیم که میگیم سیستانی بیاد فتوا بده.نه آقا جون. این‌ها همه یه کرباس هستن.هر جا گیر بکنند اسلام رو باز میکشن وسط.این‌ها همون کسای هستن که ۳۰ سال دارن به اسم اسلام هر بلا که میخوان سر مردم میارن.

جمع کنین بابا.مگه این آیت الاه همونی نیست که سوار تاکسی نمیکنین؟ مگه همونی نیست که وقتی‌ میبینی‌ میگی‌ آخوند گردن کلفت؟ حالا چی‌ شده که دارین از اونا طرف داری می‌کنین؟

چی‌ شد اون روز اول که مردم مثل دریا ریختن تو خیابون؟ یادتون هست؟ هرکی‌ میدید میگفت کار این‌ها تمومه.این‌ها رفتن. پس چی‌ شد؟

بذارین من بگم، ما ایرونی‌‌ها عادت داریم به این که دنبال یه کار میریم ولی‌ زود خسته میشیم.اگه یه جای کار به سختی خوردیم زود از حال میریم.دنبال میانبر میگردیم.

مطمئن باشین، با باد کنک هوا کردن و دستبند سبز و علی‌ کریمی‌ و گیر دادن به نجف زاده...هیچی‌ درست نمی‌شه.باید ریخت تو خیابون.باید مثل روز اول این‌ها جفت کنن.

اگه این بار این اتفاق نیفته رفت واسه ۳۰ سال بعد.نمیگم تو ۲ ماه باید کار این‌ها تموم شه.نه.ولی‌ میدونم با این سوسول بازی هم کاری جلو نمیره.

باید فکر اساسی‌ کرد.

۱۳۸۸ مرداد ۲۹, پنجشنبه

افغانستان


نتیجه اولیه شمارش آرا در افغانستان: احمدی‌نژاد با ۴۵ میلیون رای برنده انتخابات شد!!!

۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه

آهای،شما از این مردم نمیترسین؟

اگه مردین،اگه تخم دارین، برین موسوی رو بگیرین! اگه جرات دارین به کروبی دست بزنید.

به خداوندی خدا کارتون تو ۲ روز تموم می‌شه.این دیگه شوخی‌ نیست.خیال کردین اون مگه هم باز مردم رو میتونین آروم کنید؟

به خدا جرتون میدیم..بخدا قسم میفتین به گه خوردن.البته دیر یا زود میفتین به غلط کردن ولی اون دفعه فرق می‌کنه.

مردم رو شما نشناختین.نمیدونین چه قدر بزرگ هستن. ۶۰ روز که پدر از این ملت در آوردین.هر کاری خواستین کردین.هر گه اضافه بود خوردین.بسه دیگه.

آخه تا کی‌ می‌خوای مثل ذلیل شده‌ها باشین؟ وای به اون اسلامی که شما می‌خواین تبلیغش کنین. به اسم اسلام ریدین به دین و مملکت.کس‌های که قبلان نماز میخوندن الان دیگه نماز هم نمیخونن.

بسه دیگه،نذارین این مردم مسلح بشن و خار مادر همتون رو یکی‌ کنن.نذارین این مردم همتون رو یه جا چال کنن.

بس دیگه...

۱۳۸۸ مرداد ۲۱, چهارشنبه

یعنی‌ می‌شه ما هم این روز هارو ببینیم؟

نمیدونم یه روزی می‌شه که ما هم به لجن نشستن این هارو ببینیم؟می‌شه یه روز بریم تو خیابون و به هم بگیم دیدی چی‌ شد؟

دیدی فلان کس رو گرفتن؟ شنییدی بقال سر کوچه هم از اونا بود،یه عمر بود جاسوسی میکرد؟

شنیدی میگن خامنه ای‌ داشته با پسرش فرار میکرد مردم گرفتنشون؟میگن قراره محاکمه بشن.

راستی‌ من شنیدم میگم کامران نجف زاده هم تو یه تصادف با ماشین کشته شده. اون یکی‌ کی‌ بود که رفته بود با ابطحی و بقیه مصاحبه میکرد،اسمش یادم نیست میگن اون هم تو زندانه.

احمدی‌نژاد هم که رفته بود گم پیش مصباح، ولی‌ اونا هم دخلشون در اومده.الان تو زندان هستن.قراره که محاکمه بشن.به جرم کشتن مردم و سؤ استفاده از قدرت.

تازه میگن یزدی هم که تو زندان بود اشتباهی‌ بهش واجبی دادن، مرده! اشتباهه دیگه.از قدیم گفتن انسان جایز ال خطاست.

ای خدا یعنی‌ می‌شه.یعنی‌ می‌شه ما هم این هارو بشنویم یا به چشم خودمون ببینیم؟

می‌شه یعنی‌ یه روزی همه ابر‌ها برن کنار و مردم ببینین پشت سر کیا نماز میخوندنند؟

می‌شه اون روز رو ببینیم که عرق خورش میره دنبال عرقش و نماز خونش میره مسجد؟

می‌شه اون روز رو ببینیم که نصف شب نریزن تو خونه ها، تو چهار دیواری خودت بهت نگن چی‌ کار میکنی‌؟

یعنی‌ ممکنه یه روز به اسم اسلام زور بلا سرمون نباشه؟نگن هی‌ اسلام تو خطره؟!

و آخر از همه می‌شه یه روزی تو مملکتمون همه چی‌ سر جاش باشه و مردم تو خیابون به هم لبخند بزنن؟

من که امیدوارم اون روز هارو هم تجربه کنم...

۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

الان هی‌ بگین او باماست

جمع کنین بابا،

تا وقتی‌ که داریم مثل آب، نفت مفت میدیم به آمریکا و انگلیس و...کشورهای دیگه بساتمون همینه.

مگه شما‌ها خیال کردین اینها میذارن یه آدمی‌ از خود مردم بیاد سر کار؟

اون وقت کی‌ می‌خواد به اینها هی‌ نفت بده اونا واسه ما شکلات؟

مصدق یادتون هست؟ واستاد جلشون زود هپلوش کردن!الان موسوی هم همینطور.چون ترسیدن به اینها باج نده نرسیده فاتحه شو خوندن.خدا به داد ما برسه.

آمریکا معلوم بود که هیچی‌ نمیگه.از اولش هم معلوم بود.الان هم که میگه ما دخالت نمی‌کنیم، تبریک هم می‌خواد بفرسته.

الان هی‌ بگین او باماست!!

۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

بگذارین منم یه کد بهتون بدم

داشتم دنبال یه بهونه میگشتم که سیگارم بهم بچسبه،رفتم سراغ فارس نیوز.

دیدم دوباره طبق معمول اراجیف که ردیف کرده.ولی‌ یه جاش خیلی‌ به کارم اومد.

نوشته بود که امروز خامنه‌‌ ای‌ شروع کرده به کد دادن.نوشته که اخبار ما از تحرکات دشمن در حین انتخابات و پس از آن‌ تحلیل نیست بلکه اطلاع است!

من که نفهمیدم چی‌ میگه ولی‌ من می‌خوام اینجا یه کد بدم به شما

می‌خوام بگم تو خیابون‌ها وقتی‌ زن و مرد، پیر و جوان از جونشون مایه میذارن و همه چیز از جمله زندان و کتک خوردن و خیلی‌ چیزهای دیگرو به جون میگیرن،

وقتی‌ مردم بعد از ۴۰ روز هنوز هر شب می‌رن تو پشت بوم‌ها و الاه اکبر میگن،

وقتی‌ مادر سهراب، سینه سپر می‌کنه و بدون ترس میاد و میگه به راهمون ادامه میدیم

وقتی‌ که ابطحی و دیگر بزرگان رو میارن تو تلویزیون ازشون اعتراف میگیرن ولی‌ بازم مردم

به تخمشون نیست و اون هارو دوست دارن،اینها کد ماست.

کد ما باور کردن به راهی‌ هست که قدم گذشتیم.کد ما با هم بودنه،کد ما نترسیدنه،کد ما امیدوار بودن و خسته نشدنه.

می‌خوام بگم مردم ایران هم به شما خیلی‌ کد دادن اقای خامنه ای‌ ولی‌ شما نگرفتین.

به امید روزهای بهتر

۱۳۸۸ مرداد ۹, جمعه

آقای خامنه ای‌، خیلی اشتباه کردی

هیچوقت تو خوابت هم نمیدیدی که مردم تو خیابون بگن مرگ بر خامنه ای
.یه گهی خوردی موندی توش.

دیگه هیچ غلطی نمیتونی‌ بکنی‌.کارت تمومه.مردم خیلی‌ عاقل شدن.روز‌های اول یادت هست؟میگفتن" رای من کجاست" ولی‌ الان میگن " استقلال، آزادی جمهوری ایرانی"

دیگه نمیتونی‌ سر این مردم رو شیره بمالی.دیر و زود داره ولی‌ سوخت و سوز نداره.

الان که دارم این ویدئو‌ها و فیلم هارو میبینم دارم حال می‌کنم.خیلی‌ خوشحال هستم که آقای موسوی رئیس جمهور نشد.

چون اونم الان میبینه با کیا قرار بود طرف بشه.آقای خامنه ای‌،میدونم که تو هم میشنوی صدای مردم رو و میبینی‌ که چی‌ میگذار تو
خیابون ها.

ولی‌ تو خیلی‌ بیرحمی، خیلی‌.تو اون قدر بیرحمی که نذاشتی پدر مادر‌ها سر خاک فرزندشون بیشتر از ۵ دقیقه دعا بخونن.اونجا هم سگ هاتو فرستادی که واسه مردم واق واق کنن.

ولی‌ اون روز زیاد دور نیست که بیوفتی تو زندان و بپوسی.آره، تورو نباید کشت.
توباید ذره ذره بپوسی.

تو و همهٔ دار و دستت باید بپوسن، باید این مردم ببینن به چه روزی میفتی.با کشتنت کاری درست نمی‌شه.

خیلی اشتباه کردی، خیلی‌...

زنده باد ایران و ایرانی